تب فلسفی

ساخت وبلاگ
ولایت بر دماءاز سال ۱۳۹۸، بعد از مرگ ناگهانی برادرم حاج محمد، روزگار خوشی را سپری نمی کنم. از عوارض این مرگ غیر از فشار روانی، بیماری فشارِ خونی است که هنوز با قرص هایی که از سوی پزشکان قلب تجویز می شود، به مبارزه ی دائمی با مرگ می پردازم. محسن فرزند حاج محمد برای کارِ درمان به شیراز آمده بود و اصرار داشت که من با او به بندر دیّر بروم. در ضمن بهانه هایی برای رفتن به زادگاه وجود داشت. سرکشی به اقوام و عروسی محمد فرزند حاج غلامحسین غلامپور و همچنین عروسی جعفرخان پسر عباس خلیجی، پسرخاله، از جمله محرّک ها. البته تماس هم گرفته بودند. سال هاست در فامیل ما مراسمی از این دست به فراموشی سپرده شده است. دلم کلّی برای نی انبان جنوب تنگ شده بود. آرزوی برگزاری چنین برنامه هایی بهانه ی خوبی برای فرار از مشکلات و ناملایمات زندگی است.بعد از گفت و شنود بین من و محسن، قرار شد فردا(پنج شنبه 30 فروردین) عازم بوشهر شویم. دیدار مجدّد حضرت آیت الله سید مصطفی حسینی بوشهری، شرط همراهی من در این سفر بود. صبح زود، شیراز را به قصد بوشهر ترک کردیم. ساعت ده صبح، فضای نیمه جزیره ای شهر نمایان شد. راستی قبل از آن با حاج آقا و دوست نازنینم، علی احمدی هماهنگ کرده بودم. به محض رسیدن به بوشهر با جناب احمدی تماس گرفتم. او زودتر از من در منزل محقّر آیت الله نشسته بود. پیش از دیدار، پرسش هایی که در مورد خود آقای احمدی بود، طرح کردم؛ به این که شما برادر دیگری هم داشتید او کجاست؟ جواب داد ما پنج برادر هستیم و هر کدام به راهی رفته اند. همچنین پرسیدم شما الان از چه طریق امرار معاش می کنید؟ گفت: پس از قطع همکاری با دانشگاه آزاد اسلامی بوشهر در سال 1394 تاکنون من از طریق آگهی های هفته نامه ی خلیج فارس و اندکی فعالیت ها تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 9 ارديبهشت 1403 ساعت: 20:04

فتوای روستایی سال 1383 به اتفاق خانواده سفری به مشهدالرضا(ع) داشتیم. یک روز در دفتر آیت الله صانعی با چند روحانی مشهدی نشسته بودیم. بعد از احوال پرسی اندر باب مسائل جنسی سخن رفت و من در سکوتی، صحبت ها را دنبال می کردم. به حیوانات خصوصا قوچ در گله اشاره شد. قبلا در مقاله ای خوانده بودم که روستائیان به علت ارتباط شان با ماکیان و چهارپایان بهتر به امور جنسی آشنا هستند. به قول مصطفی ملایری، زندگی در روستاها و ارتباط نزدیک با گله ی گوسفند و گاو و سگ و مرغ و خروس یا درختان نر و ماده، در عمل خیلی چیزها به روستائیان می آموزد که شهرنشینان باید در کتاب ها بخوانند.(قمار دیگر ص 29) از آنجا که بیشتر روحانیون هم از روستاها برای تحصیل به شهر آمده اند، بیشتر به مقایسه ی بین انسان و حیوان می پردازند. شاید این که آقای مطهری می گفت: فتوای مرجع تقلید شهری بوی شهری می دهد و فتوای روستایی بوی روستایی، ناشی از همین نگاه باشد. احتمالا فتوا به 9 سالگی سن بلوغ دختران هم به روستازادگی مراجع برمی گردد. چنان که این مطلب را خودم از زبان آیت الله بیات زنجانی شنیدم. البته بحث از شهر و روستا نیست بلکه اشاره ام بیشتر به هرزه گویی جنسی پاره ای از طلاب است که می تواند ناشی از مشاهدات روستایی آنها باشد و کتاب «زهرالربیع» مصداق بارز نوشتاری این رویکرد است. اما من از این جمع ها گریزان و متنفرم و سخت معتقدم که نشست های طلبگی باید به گفتگوهای فکری و پژوهشی منتهی شود. این که از چه تاریخی جوک گویی و سخنان سخیف و رکیک در میان برخی روحانیون باب شده است، اطلاع چندانی ندارم ولی در یک نشست عیدالزهرایی در قم هم شاهد این گفتارها بودم. متأسفانه حضور چنین روحانیونی در میان عوام مردم سبب بسط این پدیده شده است اما این تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 6 تاريخ : يکشنبه 9 ارديبهشت 1403 ساعت: 20:04

گزارش مختصری از رساله ی کارشناسی ارشد اینجانب عباس فضلی با استعانت از پروردگار، پس از یک سال حضور و تلاش مستمر در کتابخانه ی تخصصی معارف قرآن وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی قم رساله ی کارشناسی ارشد خود را در رشته ی علوم قرآن و حدیث با عنوان «علوم قرآن در تفسیر المیزان» تدوین نمودم. ابتدا با خواندن یک دوره ی کامل تفسیر المیزان، مطالب علوم قرآنی آن را فیش برداری کردم، سپس با مقایسه ی بیش از 200 کتاب پیرامون مسائل علوم قرآنی آن را در ده فصل سامان دادم.فصل اول، وحی: با تعریفی از واژه ی و اصطلاح وحی به معانی هفتگانه ی وحی و خطاناپذیری آن پرداخته ام. آن گاه با افسانه خواندن جریان غرانیق و قصه ی ایمان ورقة بن نوفل، چگونگی دریافت وحی از جانب پیامبر اسلام(ص) و گونه های مختلف آن مورد بررسی قرار داده ام.فصل دوم، نزول قرآن: با بررسی مراحل نزول و دیدگاه علامه طباطبایی، به راز نزول و اولین و آخرین آیات نازله در نگاه مفسران پرداخته شده است.فصل سوم، مکی و مدنی: در این فصل، سه موضوع عام یعنی معیار شناخت آیات مکی و مدنی، روش شناخت و فایده ی شناخت آنها مورد ارزیابی قرار گرفته و در پایان ترتیب نزول با اندکی اختلاف در دیدگاه ها بررسی شده است.فصل چهارم، شأن نزول: دو بحث فوائد شناخت اسباب نزول و جری و انطباق که از ابتکارات علامه طباطبایی است موضوعات این فصل رل تشکیل می دهد.فصل پنجم، تاریخ تدوین قرآن: از مباحث جنجالی با توجه به رویکردهای جدید نظر علامه به نقد کشیده شده است.فصل ششم، قرائت: با مقدمه ای پیرامون تطور و تحول قرائت، نظرگاه علامه بیان شده است.فصل هفتم، ناسخ و منسوخ: پیشینه ی نسخ و پاسخ به شبهات نسخ و توجه به حکمت، شرایط و گونه های نسخ بررسی شده و در پایان دیدگاه علامه پیرامون آیات منس تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 9 ارديبهشت 1403 ساعت: 20:04

بخش سوم:اوقات نمازنماز، دعای روزانه(19)می گویند دعا تلاش پیوسته آدمی برای شناخت خداست. کاملاً خلاف آنچه بیشتر مردم می پندارند؛ دعا برای انسان امری طبیعی است نه کاری غریب و نامانوس و رازگونه. انسان همواره دعا کرده است و همواره دعا خواهد کرد آدمی با ادراک ابتدائی خود آب و آتش، آفتاب و ستارگان، جانوران و گیاهان و تصاویر و اساطیر را نیایش می کرده اما آنچه قطعی و مسلم است این که انسان بدوی نیایش می کرده است. بعدها که عقل آدمی تکامل یافت و توانست خدا را به صورت ایزد یا اله های دارای صفات و احساسات انسانی تصور کند، تصمیم گرفت به هنگام دعا با پیشکش های قربانی، استغاثه هایش را به درگاه او ببرد. یهودیان باستان که نگرش معنوی نیرومندی نداشتند، می پنداشتند خدا به چشم کرم های خاکی به آنها می نگرد. متأسفانه هنوز هم کسانی هستند که به علت فهمی محدود از ذات راستین خدا به درگاه آن چنان خدایی دعا می کنند.آدمیان در همه ی اعصار به طریقی دست به دعا برداشته اند. دست آخر آدمی برخاسته از نگرش بدوی یا عقلی محض به سوی فهم راستین معنوی خدا گام بر می دارد. اکنون شیوه های دعای ما در حال دگرگونی و گسترش و بهبود است. آدمی خصمناک یا شخصیتی دارای دوگانگی خیر و شر نیست. خدا، خدای عشق و محبت است. اصل دگرگونی ناپذیر نیکی محضی که عالم منظّم را احاطه کرده است. نیایش و راز و نیاز با چنین خدایی آسان است.انسانی که هر روز به طور منظّم دعا می کند، می تواند یقین بدارد که کامیاب خواهد شد. زیرا خود را با غنی ترین و کامیاب ترین نیروی کائنات همنوا می کند. عیسی مسیح وعده داده است «و هر آنچه با ایمان به دعا طلب کنید خواهید یافت»(قانون توانگری ص ٢٤٣)بهترین مظهر دعا در فرهنگ اسلامی نماز است که در ساعات معین و به طور مداوم به صور تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 3 تاريخ : يکشنبه 2 ارديبهشت 1403 ساعت: 16:33

هنر زندگی در چیست؟(3)فوکو و مراقبت از خود- آنچه از تمامی داستان مرگ سقراط برمی آید، بنایی است بنیادی بر مبنای شکلی از گفتمان که در ماهیت به ویژه غیرسیاسی اش در وحله ی نخست انباشته از مراقب است که پروای مراقبت دارد. پروای مراقبت از خود.(میشل فوکو)/255- آنان که به درستی به فلسفه می پردازند، در حقیقت خود را برای مرگ آماده می کنند. این گفته ی سقراط توضیح می دهد که چگونه جسم، روح را از شناخت حقیقی و فضیلت محروم می کند.(فایدون) برای فلسفی اندیشیدن، یعنی فلسفی زیستن، آدمی باید تا میزان ممکن از بدنش فاصله بگیرد و فقط به توانایی های روح اتکاء کند. چون مرگ، جدایی نهایی روح از جسم است. زیستن فلسفی آمادگی برای مرگ است./261- فلسفه به تعبیر فوکو، آن قدر هم با تلاش برای ارائه ی بعضی دکترینِ کلّی در باره ی جهان و شناخت ما از آن آغاز نشد، بلکه هدف آن دقیقا تغییر زندگی مردم در سطح فردی است./265- هدف سقراط وادار کردن مردم به مراقبت کردن از خودشان بود و فوکو چنین مراقبتی را به کارگیری عقل خود تعریف می کند. برای تشخیص این که چه کسی است و چگونه می شود بهترین شد./268- فوکو بیش از بیست سال خود را وقف برملا کردن زشتی های پنهان روشنفکری کرد. که هیچ دستاورد مثبتی برای آن قائل نبود و منکر هر چشم اندازی از آینده ی بهتر می شد. او به طور مشخّص انکار می کرد که عقل می تواند از زمان حوادث فراتر رود و ما را از این بن بستی که او فکر می کرد در برابر ماست، نجات دهد. چون عقل خود ابزار و بخشی از برنامه ی روشنفکری بود./279- زهدپرستی طرد لذّت نبود بلکه پرهیز از افراط بود. نکته این بود که نگذاریم لذّت ها بر ما فرمان برانند بلکه ما بر آنها فرمان برانیم و فرمانروای خود هم بشویم./286فوکو می گوید: اخلاقیات در روابط ما تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 4 تاريخ : يکشنبه 2 ارديبهشت 1403 ساعت: 16:33

هنر زندگی در چیست؟مقدمهما می دانیم که سقراط در میان مردم به گفت و گو می پرداخت و هیچ نوشته ای از خود به جای نگذاشت، اما افلاطون در کتاب های اش، از شیوه ی زندگی او سخن می گوید. در حقیقت افلاطون به اتکاء گفته ها و نکته های پندآموز سقراطی به معرفی خود و زندگی اش می پردازد. مونتنی هم در کتاب های خود معتقد است که راه سکوت وار سقراطی را ادامه داده است و بر اساس او به هنر زندگی دست یافته است. نیچه هم با نقدهایی که بر اندیشه ی سقراط دارد، به گونه ای درصدد ترسیمی از هنر زندگی به سبک سقراطی است. فوکو هم در تقابل با اندیشه های نیچه ای به گونه ای از بدفهمی های نیچه از زندگی و تفکر سقراطی پرده برمی دارد و خود را محقّ پیروی از سقراط می داند.الکساندر نهاماس در کتاب «هنر زندگی» به ترجمه ی بابک تختی، با تشریح شیوه های زندگی از زبان افلاطون، مونتنی، نیچه و فوکو، سبک متفاوتی از زندگی را ارائه می دهد. در مجموع تمام شخصیت های کتاب به نویسنده، راه و رسمی می آموزند که در توضیح سبک زندگی دیگران است. به این که ما می توانیم به کشف راه خود دست یابیم و هنر زندگی دقیقا یعنی همین که با مطالعه ی نظر دیگران خود به یک نتیجه ی متفاوت برسی و زندگی کنی و همه ی اینها در نوشتن تحقّق می یابد. چه که به قول مونتنی، درس نمی دهم، اگر می نویسم، مشغول تحقیقم. به دیگران نمی آموزم که در کار آموختن خویشتنم. سال هاست تفکراتم تنها در باره ی خودم بوده، تنها خودم را محک زده ام و سنجیده ام و اگر از دیگری سراغ گرفته ام بی درنگ نیّت اصلی، خودم بوده ام.(در باب کردار، میشل دو مونتنی)/171ترسیم هنر زندگیدر این مقال، بخشی از گفته های نهاماس در کتاب «هنر زندگی» بیان می شود. آیا شما می توانید به همان نتیجه ای که او رسیده است، دست یابی تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 4 تاريخ : يکشنبه 2 ارديبهشت 1403 ساعت: 16:33